خوزستان؛ از آتش‌بازی در زمین‌های خاکی تا حاشیه‌نشینی در لیست ملی جوانان

 

به قلم یاسین اقبال خبرنگار پایگاه خبری همای پرس وقتی سهم یک استان از ۲۲ بازیکن تیم ملی جوانان، فقط به یک نام تقلیل پیدا می‌کند، باید فاتحهٔ یک سنت قهرمان‌پروری را خواند

خوزستان که نامش با فوتبال گره خورده؛ از تیم‌داری و استقلال‌خواهی گرفته تا تولید ماشینِ گل‌زنی برای تیم ملی. اما امروز، آمارهای خشک و بی‌رحم اعلام اسامی، روایت دیگری دارند: خوزستانِ همیشه پرحاشیه و پرامید، در لیست دوم اردوی تیم ملی جوانان، تنها یک سهم دارد. «نوید بیرانوند» تنها نمایندهٔ این خطه در میان ۲۲ نام خوانده‌شده است. اینجا، خبر از یک افول می‌آید؛ افولی که اگر جدی گرفته نشود، به زودی ردپای خوزستانی‌ها را در ترکیب اصلی تیم ملی هم کمرنگ‌تر خواهد کرد.
آینهٔ آمار
طبق لیست اعلام‌شده از سوی کادر فنی تیم ملی جوانان به سرپرستی عبدی، حقایق عددی زیر خود گویای هستند:

تهران بزرگ: با ۱۱ بازیکن (۵۰٪ لیست) سلطهٔ کامل دارد. نام‌هایی مانند قزوینه، عابدی، بادله، ترابی، چشم‌براه، کوکبی، رادین‌کیا، شاهسونی، زامهران، دینداری و داداشی.
استان‌های پیشتاز قدیمی: اصفهان و خراسان رضوی هرکدام با ۲ بازیکن حضوری محترمانه دارند.
خوزستان: فقط و فقط یک نام: نوید بیرانوند.
سایر استان‌ها: ۶ بازیکن از گوشه و کنار ایران.

این آمار، یک سند رسمی است از جابجایی کانون قدرت و استعداد در فوتبال پایهٔ ایران.

ریشه‌یابی یک غیبت پرسروصدا

این فقط یک لیست ساده نیست؛ یک «شناسنامهٔ جغرافیای فوتبال ایران» است. وقتی سهم خوزستان با آن تاریخ، آن حرارت و آن استخر عظیم انسانی به اندازهٔ استان‌هایی می‌شود که همواره در حاشیهٔ فوتبال بوده‌اند، باید پرسید: «اشکال از کجاست؟»

۱. پایان عصر قهرمانان خودساخته؟
خوزستان همیشه مهد بازیکنان ریشه‌دار و خودساخته بود. بازیکنی که در زمین خاکی محله قد علم می‌کرد و بعداً در جام ملت‌ها قد علم می‌داد. به نظر می‌رسد سیستم استعدادیابی مدرن، مبتنی بر آکادمی‌های هزینه‌بر و ساختارهای پیچیده، دارد جای آن مدل سنتی و هیجانی را می‌گیرد. خوزستان، یا در این سیستم جدید جا نیفتاده، یا علاقه‌ای به آن نشان نمی‌دهد.

۲. اقتصاد؛ عامل بی‌صدا اما مؤثر
تأسیس و نگهداری آکادمی‌های درجه‌یک، پول می‌خواهد. بسیاری از باشگاه‌ها و مدارس فوتبال خوزستان زیر بار مشکلات اقتصادی کمر خم کرده‌اند. نتیجه؟ یا تعطیلی، یا کاهش کیفیت. در همین حال، آکادمی‌های پول‌دار پایتخت و چند کلانشهر دیگر، با جذب مربیان به‌روز و امکانات، هم استعدادهای محلی را جذب می‌کنند و هم چشم به استعدادهای دیگر استان‌ها از جمله خوزستان دارند.

۳. مهاجرت معکوس استعدادها
این یک واقعیت تلخ است: بسیاری از خانواده‌های مستعدخوزستانی، برای آیندهٔ ورزشی فرزندشان، راهی تهران یا اصفهان می‌شوند. آن‌ها به‌درستی باور دارند که در آنجا هم دیده می‌شوند هم مسیر هموارتری برای پیشرفت دارند. این «فرار مغزهای ورزشی»، خوزستان را از درون می‌خورد.
۴. گسست نسل‌ها
روزی نه‌چندان دور، یک نوجوان خوزستانی می‌توانست به بازیکنانی مانند ایمان مبعلی ، مجاهد خضیراوی ، نعیم سعدوای یا حتی درویز دهداری (به عنوان سرمربی) نگاه کند و الگو بگیرد. امروز، این زنجیرهٔ الگوسازی تا حدی گسسته به نظر می‌رسد. غیبت طولانی‌مدت یک چهرهٔ شاخص خوزستانی در رده‌های ملی، می‌تواند انگیزه را در نسل جدید کاهش دهد.

آینده فوتبال خوزستان در هاله‌ای از ابهام

وضعیت فعلی یک زنگ خطر جدی است. اگر این روند ادامه یابد:

در آینده، ترکیب تیم ملی بزرگسالان نیز از نعمت بازیکنان خوزستانی خالی خواهد شد.
هویت رشدیله و مبارز فوتبال ایران مخدوش می‌شود.
نوجوان بااستعداد خوزستانی، یا مسیرش را گم می‌کند یا مجبور است زادگاهش را برای تحقق رویاهایش ترک کند.
راه‌حل چیست؟
نیاز به یک عزم استانی و ملی است. مسئولان ورزش خوزستان باید با کمک فدراسیون فوتبال، یک «طرح نجات» برای فوتبال پایه این استان تدوین کنند. این طرح می‌تواند شامل حمایت مالی از آکادمی‌های بومی، ایجاد اردوهای استعدادیابی متمرکز، و مهم‌تر از همه، استخدام و به‌کارگیری مربیان خوزستانی خبره و دلسوز باشد.
«نوید بیرانوند» حالا بیش از یک بازیکن است؛ او یک «پرچم» است. پرچمی که باید برافراشته بماند تا نشان دهد خوزستان هنوز نفس می‌کشد. اما نفس‌کشیدن کافی نیست. خوزستان باید بازگردد به میدان؛ نه به عنوان یک خاطره، که به عنوان یک «حال» و یک «آینده». و این بازگشت، بدون یک قیام مدیریتی و برنامه‌ریزی‌شده، ممکن نخواهد بود.

  • نویسنده : یاسین اقبال
  • منبع خبر : به قلم